متن سوال : با سلام و عرض تسلیت به مناسبت محرم من یک جوان در شهرستان مرزی سرخس هستم . مدتی است که یک شبهه ذهن تمامی هم سن و سال های من را درگیر کرده است .
تکلیف دانشمندانی که به بشر خدمت کرده اند (مانند ادیسون،انیشتین) اما مسلمان نبوده اند و علم آن ها در راه معرفت خداوند نبوده است چیست ؟ آیا افراد خوبی به شمار می آیند ؟ یا این که به دلیل بی دینی و بی نماز بودن ، در عاقبت گرفتارند ؟ لطفا پاسخ محکمی بدهید تا بتوانم جواب دوستانم را هم بدهم .. متشکرم .
با مطالعه تاریخ علوم و اختراعات و اکتشافات مى بینیم که جمعى از دانشمندان بشر، سالیان دراز زحمات طاقت فرسائى کشیده اند، و انواع محرومیتها را تحمل کرده تا بتوانند اختراع و اکتشافى کنند که بارى از دوش همنوعانشان بردارند.
فى المثل (ادیسون) مخترع برق چه زحمات جانکاهى براى این اختراع پربارش متحمل شد و شاید جان خود را در این راه نیز از دست داد، اما دنیائى را روشن ساخت، کارخانه ها را به حرکت درآورد، و از برکت اختراعش، چاههاى عمیق، درختان سرسبز، مزارع آباد به وجود آمد، و خلاصه چهره دنیا دگرگون شد.
چگونه مى توان باور کرد او یا اشخاص دیگرى همچون «پاستور» که با کشف میکرب، میلیونها انسان را از خطر مرگ رهائى بخشید و دهها مانند او همه به قعر جهنم فرستاده شوند، به حکم اینکه فرضاً ایمان نداشتند، ولى افرادى که در عمرشان هیچ کار چشمگیرى در راه خدمت به انسانها انجام نداده اند جایشان در دل بهشت باشد؟
از نظر جهان بینى اسلام مطالعه نفس عمل به تنهائى کافى نیست، بلکه عمل به ضمیمه، محرک و انگیزه آن ارزش دارد، بسیار دیده شده کسانى بیمارستان یا مدرسه یا بناى خیر دیگرى مى سازند و تظاهر به این هم دارند که هدفشان صددرصد خدمت انسانى است به جامعه اى که به آن مدیونند، در حالى که زیر این پوشش مطلب دیگرى نهفته شده است و آن حفظ مقام یا مال و ثروت یا جلب توجه عوام، و تحکیم منافع مادى خود، و یا حتى دست زدن به خیانتهائى دور از چشم دیگران است!.
ولى به عکس ممکن است کسى کار کوچکى انجام دهد، با اخلاص تمام و انگیزه اى صددرصد انسانى و روحانى.
اکنون باید پرونده این مردان بزرگ را، هم از نظر عمل، هم از نظر انگیزه و محرک، مورد بررسى قرار داد، و مسلماً از چند صورت خارج نیست:
الف: گاهى هدف اصلى از اختراع صرفاً یک عمل تخریبى است (همانند کشف انرژى اتمى که نخستین بار به منظور ساختن بمبهاى اتمى صورت گرفت) سپس در کنار آن منافعى براى نوع انسان نیز به وجود آمده که هدف واقعى مخترع یا مکتشف نبوده و یا در درجه دوم قرار داشته است، تکلیف این دسته از مخترعان کاملاً روشن است.
ب: گاهى مخترع یا مکتشف، هدفش بهره گیرى مادى و یا اسم و آوازه و شهرت است و در حقیقت، حکم تاجرى دارد که براى درآمد بیشتر تأسیسات عام المنفعه اى به وجود مى آورد و براى گروهى ایجاد کار و براى مملکتى محصولاتى به ارمغان مى آورد، بى آنکه هیچ هدفى جز تحصیل درآمد داشته باشد، و اگر کار دیگرى در آمد بیشترى داشت به سراغ آن مى رفت.
البته چنین تجارت یا تولیدى اگر طبق موازین مشروع انجام گیرد، کار خلاف و حرامى نیست، ولى عمل فوق العاده مقدسى هم محسوب نمى شود.
و از اینگونه مخترعان و مکتشفان در طول تاریخ کم نبودند و نشانه این طرز تفکر همان است که اگر ببینند آن درآمد یا بیشتر از آن از طرقى که مضرّ به حال جامعه است تامین مى شود (مثلاً در صنعت داروسازى بیست درصد سود مى برند و در هروئین سازى 50 درصد) این دسته خاص، دومى را ترجیح مى دهند.
تکلیف این گروه نیز روشن است آنها هیچگونه طلبى نه از خدا دارند و نه از همنوعان خویش و پاداش آنها همان سود و شهرتى بوده که مى خواسته اند و به آن رسیده اند.
ج: گروه سومى هستند که مسلماً انگیزه هاى انسانى دارند و یا اگر معتقد به خدا باشند انگیزه هاى الهى، و گاهى سالیان دراز از عمر خود را در گوشه لابراتوارها با نهایت فلاکت و محرومیت به سر مى برند به امید اینکه خدمتى به نوع خود کنند، و ارمغانى به جهان انسانیت تقدیم دارند، زنجیرى از پاى دردمندى بگشایند و گرد و غبارى از چهره رنج دیده اى بیفشانند.
اینگونه افراد اگر ایمان داشته باشند و محرک الهى، که بحثى در آنها نیست، و اگر نداشته باشند اما محرکشان انسانى و مردمى باشد بدون شک پاداش مناسبى از خداوند دریافت خواهند داشت، این پاداش ممکن است در دنیا باشد، و ممکن است در جهان دیگر باشد، مسلماً خداوند عالم عادل آنها را محروم نمى کند، اما چگونه و چطور؟ جزئیاتش بر ما روشن نیست، همین اندازه مى توان گفت «خداوند اجر چنین نیکوکارانى را ضایع نمى کند» (البته اگر آنها در رابطه با عدم پذیرش ایمان مصداق جاهل قاصر باشند مسأله بسیار روشنتر است) .
دلیل بر این مسأله علاوه بر حکم عقل، اشاراتى است که در آیات و یا روایات آمده است.
ما هیچ دلیلى نداریم که جمله ان الله لایضیع اجر المحسنین (1) شامل این گونه اشخاص نشود، زیرا محسنین در قرآن فقط به مؤمنان اطلاق نشده است، لذا مى بینیم برادران یوسف هنگامى که نزد او آمدند بى آنکه او را بشناسند و در حالى که او را عزیز مصر مى پنداشتند به او گفتند انا نراک من المحسنین (ما ترا از نیکوکاران مى دانیم)
از این گذشته آیه فمن یعمل مثقال ذرة خیراً یره و من یعمل مثقال ذرة شراً یره.
(هرکس به اندازه سنگینى ذره اى کار نیک کند آن را مى بیند و هرکس به مقدار ذره اى کار بد کند آن را خواهد دید) به وضوح شامل اینگونه اشخاص مى شود.
در حدیثى از على بن یقطین از امام کاظم (علیه السلام) مى خوانیم: (در بنى اسرائیل مرد با ایمانى بود که همسایه کافرى داشت، مرد بى ایمان نسبت به همسایه با ایمان خود نیک رفتارى مى کرد، وقتى که از دنیا رفت خدا براى او خانه اى بنا کرد که مانع از گرماى آتش شود... و به گفته شد این به سبب نیک رفتاریت نسبت به همسایه مؤمنت مى باشد.) (2)
و نیز از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) درباره عبدالله بن جدعان که از مشرکان معروف جاهلیت و از سران قریش بود چنین نقل شده: (کم عذابترین اهل جهنم این جدعان است، سؤال کردند یا رسول الله چرا؟ فرمود: انه کان یطعم الطعام: «او گرسنگان را سیر مى کرد) (3)
در روایت دیگرى مى خوانیم که پیامبر(صلى الله علیه وآله) به عدى بن حاتم (فرزند حاتم طائى) فرمود: دفع عن ابیک العذاب الشدید بسخاء نفسه: (خداوند عذاب شدید را از پدرت به خاطر جود و بخشش او برداشت.) (4)
و در حدیث دیگرى از امام صادق (علیه السلام) مى خوانیم: که گروهى از یمن براى «بحث و جدال» خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) آمدند و در میان آنها مردى بود که از همه بیشتر سخن مى گفت و خشونت و لجاجت خاصى در برابر پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى نمود، پیامبر(صلى الله علیه وآله) آنچنان عصبانى شد که آثارش در چهره مبارکش کاملاً آشکار گردید، در این هنگام جبرئیل آمد و پیام الهى را این چنین به پیامبر(صلى الله علیه وآله) ابلاغ کرد: خداوند مى فرماید این مردى است سخاوتمند پیامبر(صلى الله علیه وآله) با شنیدن این سخن خشمش فرو نشست، رو به سوى او کرد و فرمود: پروردگار به من چنین پیامى داده است و اگر به خاطر آن نبود آنچنان بر تو سخت مى گرفتم که عبرت دیگران گردى.
آن مرد پرسید آیا پروردگارت سخاوت را دوست دارد، فرمود: بلى، عرض کرد، من شهادت مى دهم که معبودى جز «الله» نیست و تو رسول و فرستاده او هستى و به همان خدائى که تو را مبعوث کرده سوگند که تاکنون هیچکس را از نزد خود محروم برنگردانده ام.) (5)
در اینجا این سؤال پیش مى آید که هم از بعضى آیات و هم از بسیارى از روایات استفاده مى شود که ایمان و یا حتى ولایت شرط قبولى اعمال و یا ورود در بهشت است، بنابراین اگر بهترین اعمال هم از افراد فاقد ایمان سر بزند مقبول درگاه خدا نخواهد بود.
ولى مى توان از این سؤال چنین پاسخ گفت که مسأله (قبولى اعمال) مطلبى است، و پاداش مناسب داشتن مطلب دیگر، به همین جهت مشهور در میان دانشمندان اسلام این است که مثلاً نماز بدون حضور قلب و یا با ارتکاب بعضى از گناهان مانند غیبت، مقبول درگاه خدا نیست، با اینکه مى دانیم چنین نمازى شرعاً صحیح است، و اطاعت فرمان خدا است و انجام وظیفه محسوب مى شود و مسلم است که اطاعت فرمان خدا بدون پاداش نخواهد بود.
بنابراین قبول عمل همان مرتبه عالى عمل است و در مورد بحث، ما نیز همین را مى گوئیم، مى گوئیم: اگر خدمات انسانى و مردمى با ایمان همراه باشد، عالیترین محتوا را خواهد داشت، ولى در غیر این صورت به کلى بى محتوا وبى پاداش نخواهد بود، در زمینه ورود در بهشت نیز همین پاسخ را مى گوئیم که پاداش عمل لازم نیست منحصراً ورود در جنت باشد.) (6)
1 ـ سوره یوسف آیه 90 و بعضى سوره هاى دیگر.
2 ـ بحار ج 3 چاپ کمپانى صفحه 377.
3 ـ همان مدرک صفحه 382.
4 ـ سفینة البحار جلد 2 صفحه 607.
5ـ مدرک قبل.
6 ـ تفسیر نمونه 10/313
منبع : کتاب 180 پرسش و پاسخ - سوال 96 :آیا مخترعان و مکتشفان پاداش الهی دارند؟
نظرات شما عزیزان:
[ پنج شنبه 11 آذر 1395برچسب:آیا مخترعان و مکتشفان پاداش الهی دارند؟,عاقبت دانشمندانی که به بشر خدمت کرده اند چیست ؟,با مطالعه تاریخ علوم و اختراعات و اکتشافات مى بینیم که جمعى از دانشمندان بشر، سالیان دراز زحمات طاقت فرسائى کشیده اند، و انواع محرومیتها را تحمل کرده تا بتوانند اختراع و اکتشافى کنند که بارى از دوش همنوعانشان بردارند, فى المثل (ادیسون) مخترع برق چه زحمات جانکاهى براى این اختراع پربارش متحمل شد و شاید جان خود را در این راه نیز از دست داد، اما دنیائى را روشن ساخت، کارخانه ها را به حرکت درآورد، و از برکت اختراعش، چاههاى عمیق، درختان سرسبز، مزارع آباد به وجود آمد، و خلاصه چهره دنیا دگرگون شد, چگونه مى توان باور کرد او یا اشخاص دیگرى همچون «پاستور» که با کشف میکرب، میلیونها انسان را از خطر مرگ رهائى بخشید و دهها مانند او همه به قعر جهنم فرستاده شوند، به حکم اینکه فرضاً ایمان نداشتند، ولى افرادى که در عمرشان هیچ کار چشمگیرى در راه خدمت به انسانها انجام نداده اند جایشان در دل بهشت باشد؟, ] [ 13:52 ] [ گمنام ]
[